آیا امضای دیجتال درگیر چرخه سرخوردگی شده است؟
آیا امضای دیجتال درگیر چرخه سرخوردگی شده است؟
هر تکنولوژی جدید در فرآیند ورود به بازار با بحث چرخه سرخوردگی (Hype cycle) مواجه می شود. امضای دیجیتال به عنوان یکی از ابزارهای مهم احراز هویت که این روزها بیش از هر زمان دیگری، در شبکه بانکی کشور از آن صحبت میشود، از این قاعده مستثنی نیست و طبیعتا در کشور ما هم به دلیل طبیعت تکنولوژی این چرخه را طی میکنیم.
این چرخه بیان میکند وقتی فناوری جدیدی وارد میشود، همه به تبلیغ آن میپردازند و در نتیجه ذهنهای بیشتری به آن گرایش پیدا میکنند. این مساله از یک سو باعث جلب توجه زیادی میشود و از سوی دیگر سبب افزایش انتظارات از این تکنولوژی میشود. یعنی همه فکر میکنند این تکنولوژی خیلی از نیازها را برآورده خواهد کرد، در حالی که شاید آن تکنولوژی توان برآورده کردن همه آنچه ما تصور داریم را نداشته باشد.
موضوع زیرساخت کلید عمومی و امضای دیجیتال که در کشور ما طرح شده است، مثال خوبی برای این موضوع است. سالهاست که بانک مرکزی قصد دارد وارد این حوزه بشود و اخیرا با طرح پروژه نماد این موضوع جدیتر طرح شده است. وقتی چنین تکنولوژی مطرح میشود ممکن است فکر کنیم با آن تمام مشکلات حوزه امنیت مثل احراز هویت، تضمین دست نخوردگی، محرمانگی و … حل میشود.
آیا امضای دیجتال درگیر چرخه سرخوردگی شده است؟
در یک نقطه این انتظارها به اوج میرسد که در نمودار با اوج انتظارات نشان داده شده است. پس از رسیدن به نقطه اوج، به این دلیل که تکنولوژی نو است، استانداردها تدوین نشده است، بستر بومی آن در سازمانها آماده نیست، تجربیات موفق هنوز کم هستند یا وجود ندارد یک شکستی پیش میآید و آنهایی که اول به سمت این فناوری جدید میروند، به محل آزمایش و خطا تبدیل میشوند. شکستها از این جا شروع میشود و وارد سرازیری سرخوردگی میشویم. رسانهها که در زمان اوج به صعود دامن زدند، با اعلام شکستها به سقوط بیشتر کمک میکنند تا اینکه به پایینترین نقطه چرخه میرسیم.
پس از سقوط، تکنولوژی برای مدتی رها میشود. به تدریج گروههای دیگری که فکر میکنند این فناوری کاربردهایی دارد نه در سایه تبلیغ بلکه با عقلانیت و استفاده از تجارب قبلی و با احتیاط بیشتر به سمت آن میروند و دوباره آن را عرضه میکنند.
معمولا در این عرضه دوباره ۲۰ تا ۳۰ درصد جامعه هدف از این فناوری بهرهمند میشوند و هیچ وقت به آن نقطه اوج نمیرسد و از جایی نمودار حالت افقی به خود میگیرد، یعنی حداکثر کسانی که خواهان استفاده از آن هستند، در حال استفاده هستند.
امضای دیجیتال هم این روند را در جهان طی کرده است و پس از پیدا شدن آن خیلیها تصور کردند با آن میتوانند مشکلاتی لاینحلی را که با آن روبهرو هستند، حل کنند.
نخستین کشورهایی که سراغ آن رفتند، در پروژه شکست خوردند. البته نمیتوان آنها را مقصر دانست چرخه حیات تکنولوژی اینگونه است. انگلستان در این پروژه شکست خورد و شرکت بزرگی مثل بالتیمور که سرمایهگذاری زیادی در حوزه امضای دیجیتال انجام داده بود، محو شد. موضوع مدتی مسکوت ماند تا اینکه برخی کشورها مثل کره و آلمان که در موج اولیه حضور نداشتند، کمکم و با احتیاط سراغ آن رفتند.
در کشور ایران از میان نهادهایی که به امضای دیجیتال علاقه داشتند میتوان از وزارت بازرگانی سابق، بانک مرکزی و ثبت احوال نام برد. متاسفانه به خاطر اینکه تلاشهای وزارت بازرگانی و بانک مرکزی به صورت دو حوزه تفکیک شده درآمد از تجربیات یکدیگر استفاده نکردند و چرخهای را که وزارت صنعت، معدن، تجارت داشت و الان در طی مراحل بلوغ است، بانک مرکزی در این موضوع تازه پاست و نشانههایی در حرکت آن دیده میشود که اگر مدیریت شده پیش نرود، همان سرخوردگی را در حوزه امضای دیجیتال در نظام بانکی در پی خواهد داشت. از جمله اینکه تجربه ۱۰ – ۱۲ ساله وزارت بازرگانی نشان میدهد، ورود موضوع برای استفاده در کاربر نهایی در فاز اول پروژه کار درستی نیست. بهتر است این تجربه اول در داخل سازمان به شکل B2B اجرا شود. به عنوان مثال تصویر اسکن شده چکهایی را که قرار است به اتاق پایاپای بفرستیم، امضای دیجیتال کنیم. این کار بهتر است تا اینکه دست کاربر نهایی توکن داده شود. یا اینکه در تکنولوژیها و سختافزارهای مورد استفاده، بهتر است از تکنولوژیهایی استفاده کنیم که پیچیدگی و دشواری استفاده پایینتری داشته باشند و با سیستم عاملها، مرورگرها و پلتفرمهای مختلفی قابل انطباق و استفاده باشند.
پنجشنبه 24 مهر ماه 1393